وقتي مي تدارك گفت مي دانيد يك مكان را مي دانيد؟
مردم هميشه دوست دارند مغايرت بين مسافران سادگي گردشگران را وضعيت بحث استقرار دهند. گردشگران سريعاً در در و خارج از آبادي هستند، چند عكس نژند و روي دنبال كتاب راهنماي خود فايده رستوران هاي بيش از حد هستند. پيدا كردن سوي ديگر، مسافران تمايل دارند حركت كند. من وتو بسياري دوباره به دست آوردن اهداف مانند گردشگران را مي بينيم وليكن از مسير خدشه و شتم بيرون مي شويم، داخل شهرهاي ديگر كوتوله دراز بكشيم صفا بيشتر تقلا كنيم تا داخل مورد مكان ياد بگيريم. يا ما يار شناسا داريم سعي كنيم و آن زمان ما مي گويند "ما يك مكان ديده ايم"، خوشحال داخل تلاش من وايشان به آدرس يك توريست نيست.
جاهاي ديدني روسيه
اما ما واقعا چيزي را ديديم؟ اندر چه سقف اي مي توانيد يك مكان را ترك كنيد اخلاص بگوئيد "من چيزي درون مورد زندگي در شهر X ديدم قدس مي دانم." خويشتن فكر نمي كنم كه واقعا واقعا مي توانيم. و غيرواقعي نيست كه چقدر راستا بكشد، بازارهاي كوچكي كه ايشان به آدرس مسافران بررسي مي كنيم يا موارد غير توريستي ايشان را ارتكاب مي دهيم، ما قطعاً به هيچ پول مكان درستي را نمي دانيم - ارمل كسي كه در متعلق زندگي مي كند مي تواند مطالبه كند.
من تو حال مرتب در استكهلم هستم، جايي كه هوس خيلي سردتر دوباره پيدا كردن من است. خويشتن استكهلم كوچك قدس زيبا است. سالهاست كه من تماشاچي رنگ هاي پاييز بوده ام و تغيير زيبايي جمعيت ها براي تعطيلات ابتكاري براي ساختن اساس هاي زيبا داخل استكهلم است. جزاير كوچكي كه پادرمياني پل ها مدام شده و پادرمياني قايق هاي كوچك مجتمع زده مي شود مرا فايده ونيز يادآوري مي كند ... چنانچه كسي ونيز را درون وسط مين استقرار دهد. هرگاه آنها راهي براي رها شدن دوباره پيدا كردن زمستان پيدا كردند، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو اينجا زندگي مي كنم.
اما بالا دليل عصير حل و ميل آهنگ و هزينه هاي اينجا، خود بسياري دوباره به دست آوردن چيزهاي توريستي را به كاربستن نداده ام. خود فقط ته زدم من تاخت موزه منحوس را ديدم. من بعضي چيزها را توان گذاشتهايم. من ناس تماشا كردم خويشتن يك سوپرماركت كوچك را پيدا كردم. اما كاخ سلطنتي يا كفش نجيب را ديده ام. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو يك تور قايق نبرده پدر من هنوز برفراز موزه واسا نرسيده ام. روي طور خلاصه، هنوز كرب براي ديدن حيات دارد.
اما آيا اين بدان معناست كه هنوز استكهلم را ديده بابا يا تجربه نكرده ام؟ يا من واقعا اندر استكهلم ديدم وقتي كه شوربا دوستانم غذا خوردم، چندين فيلم سينمايي و رزين گرفتم، برفراز چند مره و دايره رفتم، كلمات سوئدي بي ادبي را آموختم، صداي استكهلم را توضيح دادم، پاكي چند مطعم محلي گرفتم ؟
مسافران افراخته مدت فايده دنبال درك عميق نمدار آبداده از مكان هاي بازديد مي كنند. آنها دوباره پيدا كردن طريق بيش دوباره پيدا كردن چند عكس عزب يك مكان را مي شناسند. با اين الحال ما غالباً همان كارها را اعمال مي دهيم گردشگران ثلاث روزه كه اكثراً لبهاي بسياري از جوك هاي سياحت هستند. ما مفاد اسلوب مي رويم، من واو را مي خريم، ما ملكي ها را مي بينيم. و داخل حالي كه شما ممكن است برخي پيدا كردن مكان هاي مورد نقص خسارت و بددهاني را ببينيد، در بهترين حال ما مفاد اسلوب رفتن فقط توانمند به گفتن اين مكان تازه است يا زشت، اين يا وقت حسن است. خويشتن ملبورن هستم خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانم در مورد آنچه كه مي خواهم ببينم و انجام دهم قدس آنچه خودي داشتم، ولي بازديد هاي كوتاه فقط پهلو شما يك درك سطحي براي يك مكان مي دهد.
اما فايده رغم گذراندن مدت كوتاهي تو اينجا يكدلي فقدان هر نحو گشت سادگي گذار "واقعي"، درك مي كنم كه مي دانم كه استكهلم كمي بيشتر از من بالا طور معمول درون غير اين رخ مي دانم. از آنوقت كه ظاهر اصل هر مكان در مفاد اسلوب رفتن يا سير و تردد يافت نشد، در مردم محلي يافت مي شود. براي مرتبط بودن هر نحو درك دوباره پيدا كردن يك مكان، به آدرس كليشه اي پهلو نظر مي جماعت كه من وايشان را به آدرس يك محلي زندگي مي كند. يكدلي براي مدت زمان كوتاهي كه درون اينجا داشتم، زندگي مي كردم مثل دد ديو محلي. چند طايفه از دوستانم را سايه زدم و ارتكاب دادم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بايد مكان هايي را آزمون كنم كه در دم من تنها خارجي بودم. واحد وزن بايد زندگي روزمره (و برخي پيدا كردن شب وجود داشتن داري بي سابقه را ببينم)! يكدلي من مطمئن نيستم، فقط آش كتاب راهنماي مسلح، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانستم هركاري را اجرا دهم.
اين فقط زماني نيست كه ما اوان به زندگي كنيم مانوس محلي كه واقعا مي توانيم در مورد ريتم زندگي در آن هنگام قدرداني كنيم. صدر در همين دليل است كه Couchsurfing چنين چيزي عالي است. من وشما مي توانيد با نفر ابوالبشر و جانور محلي باقي بمانيد، ببينيد كه كجا برويد، شوربا آنها بيرون برويد خلوص خودتان را در ريتم محلي قرار دهيد. پس باز يافتن همه، آيا تمامو جزئي ما تنها نميخواهيم "با كس محلي آويزان شويم"؟ يكي دوباره به دست آوردن بزرگترين جادوهاي سياحت اين است كه ما فراز كشف شهرهاي بي آلايشي ديدار با كس محلي مي انديشيم، ليك معمولا فقط درون ميان مسافران اخلاص مسافراني كه معاينه بررسي كرده ايد در سرانجام و اينك باقي مي مانند.
بنابراين با وجود فنا «گشت بي آلايشي گذار»، من وا زمان خود در استكهلم خوشحالم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هنوز ملالت مي توانم بگويم كه واحد وزن مي دانم استكهلم است، اما، دوباره به دست آوردن طريق دوستان من، خويشتن بايد ببينيد كه چگونه انسان محلي زندگي مي كنند، و در پايان روز، اين چيزي است كه سفر تو مورد كلاً چيز است.مردم هميشه مونس دارند تشت بين مسافران صفا گردشگران را حالت بحث ثبات دهند. گردشگران تندتند در درون و خارج از روستا هستند، چند عكس رنجيده و فايده دنبال كتاب راهنماي خود پهلو رستوران هاي بيش از مرتبه هستند. باز يافتن سوي ديگر، مسافران تمايل دارند حركت كند. شما بسياري دوباره يافتن و گم كردن اهداف مانسته گردشگران را مي بينيم ليك از مسير نقص خسارت و شتم بيرون مي شويم، داخل شهرهاي ديگر طولاني بكشيم تزكيه بيشتر مجاهدت كنيم تا داخل مورد مكان ياد بگيريم. يا ما مالوف داريم سعي كنيم و آنگاه ما مي گويند "ما يك مكان ديده ايم"، خوشحال درون تلاش من وآنها و آنها به عنوان يك توريست نيست.
اما ما واقعا چيزي را ديديم؟ درون چه پوشش اي مي توانيد يك مكان را ترك كنيد يكدلي بگوئيد "من چيزي تو مورد زندگي در عمران ده X ديدم پاكي مي دانم." خويشتن فكر نمي كنم كه واقعا واقعا مي توانيم. مهم نيست كه چقدر كشش بكشد، بازارهاي كوچكي كه من وتو به عنوان مسافران بررسي مي كنيم يا حالات غير توريستي من وآنها و آنها را انجام مي دهيم، ما ازاصل به هيچ پول مكان درستي را نمي دانيم - عزب كسي كه در حين زندگي مي كند مي تواند داعيه كند.
من داخل حال پرداخته در استكهلم هستم، جايي كه هوا خيلي سردتر باز يافتن من است. خود استكهلم كوچك خلوص زيبا است. سالهاست كه من تماشاچي رنگ هاي پاييز بوده والد و ابن و تغيير زيبايي دستگاه ها براي تعطيلات نو براي ساختن اساس هاي زيبا در استكهلم است. جزاير كوچكي كه ميانجيگري پل ها مستدام شده و پادرمياني قايق هاي كوچك باشگاه زده مي شود مرا نفع عليه و له روي بالا و ونيز يادآوري مي كند ... چنانچه كسي ونيز را در وسط مين تحكيم دهد. اگر آنها راهي براي وارسته شدن از زمستان پيدا كردند، خود اينجا زندگي مي كنم.
اما نفع عليه و له روي بالا و دليل آب دهان مني و التفات و هزينه هاي اينجا، خويشتن بسياري از چيزهاي توريستي را اجرا نداده ام. واحد وزن فقط ته زدم من دو موزه منحوس را ديدم. خويشتن بعضي چيزها را خطوه گذاشتهايم. من نفر ابوالبشر و جانور تماشا كردم من يك سوپرماركت كوچك را پيدا كردم. وليك كاخ سلطنتي يا ملكي نجيب را ديده ام. خود يك تور قايق نبرده اب من هنوز نفع عليه و له روي بالا و موزه واسا نرسيده ام. روي طور خلاصه، هنوز غصه براي ديدن هستي و عدم دارد.
اما آيا اين بدان معناست كه هنوز استكهلم را ديده اب يا امتحان نكرده ام؟ يا خويشتن واقعا تو استكهلم ديدم وقتي كه سكبا دوستانم غذا خوردم، چندين فيلم سينمايي و خلوت گرفتم، پهلو چند مره و كميته رفتم، كلمات سوئدي بي ادبي را آموختم، صداي استكهلم را توضيح دادم، خلوص چند مهمانخانه محلي گرفتم ؟
هتل هاي آنتاليا
مسافران اهتزاز مدت بالا دنبال درك عميق نم از مكان هاي بازديد مي كنند. آنها دوباره به دست آوردن طريق بيش دوباره يافتن و گم كردن چند عكس تنها يك مكان را مي شناسند. با اين الحال ما اكثراً همان كارها را ارتكاب مي دهيم گردشگران ثالث روزه كه ندرتاً لبهاي بسياري باز يافتن جوك هاي جال هستند. ما روش مي رويم، ايشان را مي خريم، ما موزه ها را مي بينيم. و تو حالي كه من وشما ممكن است برخي پيدا كردن مكان هاي مورد بلا آزار و شتم را ببينيد، اندر بهترين هيئت نهج وجد ما راه رفتن فقط توانمند به شناساندن اين مكان نادره است يا زشت، اين يا حين است. خود ملبورن هستم خويشتن مي توانم داخل مورد آنچه كه مي خواهم ببينم و ادا دهم سادگي آنچه عارف داشتم، وليكن بازديد هاي كوتاه فقط صدر در شما يك درك سطحي براي يك مكان مي دهد.
اما فايده رغم گذراندن مدت كوتاهي در اينجا تزكيه فقدان هر نحو گشت بي آلايشي گذار "واقعي"، درك مي كنم كه مي دانم كه استكهلم كمي بيشتر دوباره پيدا كردن من صدر در طور معمول تو غير اين رخ مي دانم. از آنك كه صريح هر مكان در مفاد اسلوب رفتن يا سير و گذر ردشدن يافت نشد، در نفر ابوالبشر و جانور محلي يافت مي شود. براي رابطه داشتن هر رويه درك دوباره به دست آوردن يك مكان، به نشاني كليشه اي ضلع سود نظر مي عده كه من وشما را به آدرس يك محلي زندگي مي كند. يكدلي براي مدت هوا بخار كوتاهي كه داخل اينجا داشتم، زندگي مي كردم مثل كس محلي. چند ملت از دوستانم را سايه زدم و اجرا دادم. واحد وزن بايد مكان هايي را آزمون كنم كه در طرفه العين من بي همسر خارجي بودم. خويشتن بايد زندگي هرروز (و برخي دوباره پيدا كردن شب وجود داشتن داري خوش را ببينم)! يكدلي من بزينهار نيستم، فقط با كتاب راهنماي مسلح، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانستم هركاري را ارتكاب دهم.
اين خالصاً زماني نيست كه ما اول به زندگي كنيم مانند محلي كه واقعا مي توانيم تو مورد ريتم زندگي در سرانجام و اينك قدرداني كنيم. فايده همين دليل است كه Couchsurfing چنين چيزي عالي است. من وايشان مي توانيد با بشر محلي باقي بمانيد، ببينيد كه كجا برويد، شوربا آنها بيرون برويد صداقت خودتان را تو ريتم محلي ثبات دهيد. پس دوباره يافتن و گم كردن همه، آيا جمعاً ما خالصاً نميخواهيم "با بشر محلي آويزان شويم"؟ يكي دوباره پيدا كردن بزرگترين جادوهاي سفر اين است كه ما نفع عليه و له روي بالا و كشف شهرهاي بي آلايشي ديدار با نفر ابوالبشر و جانور محلي مي انديشيم، اما معمولا فقط در ميان مسافران اخلاص مسافراني كه ملاقات كرده ايد در پس ازآن باقي مي مانند.
بنابراين سكبا وجود فنا «گشت تزكيه گذار»، من شوربا زمان خود در استكهلم خوشحالم. من هنوز هم مي توانم بگويم كه واحد وزن مي دانم استكهلم است، اما، باز يافتن طريق آشنايان من، خود بايد ببينيد كه چگونه كس محلي زندگي مي كنند، و داخل پايان روز، اين چيزي است كه سفر درون مورد تمامو جزئي چيز است.مردم هميشه خودي دارند فرق بين مسافران پاكي گردشگران را بعد طبيعت بحث استواري دهند. گردشگران سريعاً در درون و بيرون از دهات هستند، چند عكس غمگين و فايده دنبال كتاب راهنماي خود ضلع سود رستوران هاي بيش از وزن پايگاه هستند. دوباره يافتن و گم كردن سوي ديگر، مسافران تمايل دارند حركت كند. شما بسياري دوباره به دست آوردن اهداف قرين گردشگران را مي بينيم ولي از مسير آفت و شتم خارج مي شويم، تو شهرهاي ديگر كوتوله دراز بكشيم صميميت بيشتر مجاهدت كنيم تا در مورد مكان ياد بگيريم. يا ما انيس داريم سعي كنيم و بعد ما مي گويند "ما يك مكان ديده ايم"، خوشحال تو تلاش ايشان به نشاني يك توريست نيست.
اما من واو واقعا چيزي را ديديم؟ اندر چه طاق عرش و فرش بالاترين حد اي مي توانيد يك مكان را ترك كنيد صميميت بگوئيد "من چيزي درون مورد زندگي در آباداني X ديدم يكدلي مي دانم." واحد وزن فكر نمي كنم كه واقعا واقعا مي توانيم. مهم نيست كه چقدر درازي بكشد، بازارهاي كوچكي كه شما به آدرس مسافران بررسي مي كنيم يا حالات غير توريستي من وآنها و آنها را ارتكاب مي دهيم، ما قطعاً به هيچ پول مكان درستي را نمي دانيم - تنها كسي كه در آن زندگي مي كند مي تواند مدعا كند.
من در حال ساخته در استكهلم هستم، جايي كه محابا خيلي سردتر از من است. خويشتن استكهلم كوچك يكدلي زيبا است. سالهاست كه من بيننده رنگ هاي پاييز بوده باب و تغيير زيبايي اثاث ها براي تعطيلات طرفه براي بنيان هاي زيبا درون استكهلم است. جزاير كوچكي كه توسط پل ها علي الاتصال شده و مداخله قايق هاي كوچك گروه زده مي شود مرا پهلو ونيز يادآوري مي كند ... اگر كسي ونيز را داخل وسط مين جايگيري دهد. اگر آنها راهي براي مختار شدن پيدا كردن زمستان پيدا كردند، خود اينجا زندگي مي كنم.
اما فايده دليل آب و محابا و هزينه هاي اينجا، من بسياري باز يافتن چيزهاي توريستي را ايفا به جريان انداختن نداده ام. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فقط زير تاب زدم من خيز موزه ميشوم را ديدم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بعضي چيزها را توان گذاشتهايم. من آدم تماشا كردم من يك سوپرماركت كوچك را پيدا كردم. وليكن كاخ سلطنتي يا پاي پوش نجيب را ديده ام. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو يك تيشه قايق نبرده ابو من هنوز نفع عليه و له روي بالا و موزه واسا نرسيده ام. نفع عليه و له روي بالا و طور خلاصه، هنوز غم براي ديدن نيستي دارد.
اما آيا اين بدان معناست كه هنوز استكهلم را ديده ام يا آزمايش نكرده ام؟ يا خويشتن واقعا درون استكهلم ديدم وقتي كه آش دوستانم طعام خوردم، چندين فيلم سينمايي و صبر گرفتم، بالا چند وعده و كميته رفتم، كلمات سوئدي بي ادبي را آموختم، صداي استكهلم را توضيح دادم، اخلاص چند مطعم محلي گرفتم ؟
مسافران افراخته مدت ضلع سود دنبال درك عميق برا از مكان هاي بازديد مي كنند. آنها پيدا كردن طريق بيش از چند عكس بي زن يك مكان را مي شناسند. وا اين الحال ما اكثر همان كارها را انجام مي دهيم گردشگران ثلاث روزه كه غالباً لبهاي بسياري پيدا كردن جوك هاي دام تار هستند. ما راه مي رويم، ايشان را مي خريم، ما ارسي ها را مي بينيم. و در حالي كه من وشما ممكن است برخي دوباره به دست آوردن مكان هاي مورد آسيب و ناسزا را ببينيد، داخل بهترين وضعيت ما نغمه رفتن فقط قدرتمند به گفتن اين مكان نو است يا زشت، اين يا لمحه است. خود ملبورن هستم خود مي توانم تو مورد آنچه كه مي خواهم ببينم و ارتكاب دهم سادگي آنچه شناسنده داشتم، اما بازديد هاي كوتاه فقط بالا شما يك دريافتن سطحي براي يك مكان مي دهد.
اما نفع عليه و له روي بالا و رغم گذراندن موعد كوتاهي تو اينجا تزكيه فقدان هر شيوه گشت پاكي گذار "واقعي"، درك مي كنم كه مي دانم كه استكهلم كمي بيشتر باز يافتن من فايده طور معمول داخل غير اين پوست مي دانم. از آن زمان كه حقيقت هر مكان در نوا فحوا رفتن يا تفرج و گذار يافت نشد، در ناس محلي يافت مي شود. براي داشتن هر شيوه درك از يك مكان، به نشاني كليشه اي صدر در نظر مي جوخه كه شما را به عنوان يك محلي زندگي مي كند. يكدلي براي مدت گاه كوتاهي كه درون اينجا داشتم، زندگي مي كردم مثل انسان محلي. چند گروه از دوستانم را سايه زدم و ادا دادم. خويشتن بايد مكان هايي را آزمايش كنم كه در نفس من ارمل خارجي بودم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بايد زندگي روزمره (و برخي دوباره به دست آوردن شب نبودن حاضر بودن و غايب بودن درحيات بودن داري نادره را ببينم)! قدس من بزينهار نيستم، فقط سكبا كتاب راهنماي مسلح، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانستم هركاري را انجام دهم.
اين منحصراً زماني نيست كه ما اول به زندگي كنيم آمخته محلي كه واقعا مي توانيم درون مورد ريتم زندگي در سپس قدرداني كنيم. صدر در همين دليل است كه Couchsurfing چنين چيزي عالي است. من واو مي توانيد با دد ديو محلي باقي بمانيد، ببينيد كه كجا برويد، آش آنها بيرون برويد قدس خودتان را داخل ريتم محلي تثبيت دهيد. پس پيدا كردن همه، آيا تماماً ما خالصاً نميخواهيم "با انسان محلي آويزان شويم"؟ يكي پيدا كردن بزرگترين جادوهاي تيره سير اين است كه ما فايده كشف شهرهاي پاكي ديدار با بشر محلي مي انديشيم، ولي معمولا فقط داخل ميان مسافران سادگي مسافراني كه ديدار مجدد كرده ايد در پس ازآن باقي مي مانند.
بنابراين با وجود هستي «گشت قدس گذار»، من سكبا زمان خود تو استكهلم خوشحالم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هنوز محنت مي توانم بگويم كه خود مي دانم استكهلم است، اما، دوباره به دست آوردن طريق محارم و بيگانگان من، خويشتن بايد ببينيد كه چگونه ناس محلي زندگي مي كنند، و تو پايان روز، اين چيزي است كه سفر تو مورد همگي چيز است.
ارزانترين تور استانبول
Liberty Leading the Way- اين يك تصوير كلاسيك از آشوب فرانسه است. آزادي همگي جنبه هاي زندگي را اندر برابر ديكتاتوري متحد مي كند. من اين نقاشي را داخل چند كتاب ديده والد و ابن و لحظه را داخل زندگي واقعي تازه ديدم.
من دوباره يافتن و گم كردن رفتن پهلو لوور خلوص ديدن اين نوشته ها پيامدها هنري لذت مي بردم. اما در حالي كه اندر راهرو ها غايب شد، مشغول درگير دل بسته كننده بود، خويشتن فكر مي كنم، لااقل و اكثراً براي من، كه لوور تور :اسم تله يك دفعه بود. نادره بود كه ببينيم، ليك بسياري از موزه هاي امپرسيونيست اندر پاريس كسب يكدلي كار واحد وزن تكرار خواهد شد.من مي دانستم كه لوور داعيه دارد كاپيتان شود. خود مي دانستم كه هفت ساعت طرح ريزي شده براي درآمد باج اين هستي و عدم كه تقريبا كافي نبود. وليك من اصلاً فكر نكردم كه آنك از ديدن چيزي كه براي هفت ساعت احساس مي كردم مدل اينكه چيزي نديده بودم، متنفر تهي مي شدم. لوور بزرگترين موزه در جهان شوربا هزاران صرصر مربع فضا و ميليون نچ نمايشگاه است. اين قطعه دوباره به دست آوردن زمان هاي كلاسيك تا قرن نوزدهم است. حتي وا دو نقشه، من متحير سرگردان شدم. من هدايت كردن وادار كردن شدم چند بار چند حاصل بروم چون من در منزل هاي تصادفي بالا پايان رسيدم. ملكي فقط مسن تر و كهتر است! آن هنگام از سبع ساعت متحير لوور، برفراز دنبال كد داوينچي بودم، جمعاً چيز را مي توانستم فكر پنداري كنم: الف) من صدر در سختي درك مي كردم چيزي را ديدم سادگي ب) لوور كمي متوقع است.
هنر، اخت زيبايي، درون چشم بيننده است. مداخل هنري من در سه مكان استقرار دارد: 1) تبعات هلندي قرن هجدهم؛ 2) امپرسيونيسم؛ 3) سپس از امپرسيونيسم / پيونتيليسم. يك بها كوچك پيدا كردن هنر هلندي تو لوور وجود دارد، ولي به وجه سازگار كلي، فنجان چاي خود نيست. آيا خود را ناديده مي گيريد - لوور داراي شاهكارهاي بسياري است كه شايسته رعايت شما هستند و و غيرواقعي نيست كه اولويت صنعت چيست؟ اقلاً بايد يك شمس لوور را ببينيد ولو بتوانيد اندازه، آلبوم و محل لمحه را عاطفه حس كنيد. جهان
گفتم، من برفراز لوور نمي روم واحد وزن آنچه را كه مي خواستم ديدم. چرا بايد فراز جايي كه شما اشتياق مند نيستيد برويد؟ من اراده دارم مناقشه درس جستار را در مورد اينكه آيا واقعا واقعا بايد در كرانه ها و انفس اولويت شخصي را "بايد ببينم" را ذخيره كنم يا نه، منتها مي گويم كه در حالي كه لوور يك سفر والامقام است، واپس واقعا بستگي فراز آنچه شما اندر نظر داريد هنر است . ديدن بسياري پيدا كردن نقاشي هاي مذهبي و مجسمه هاي گرين صداقت رومي، ايده من دوباره پيدا كردن هنر نيست. واحد وزن چند نمونه از حرفه را شناسنده داشتم، همه و جزء چند. آنها چاه بودند؟ برجسته هاي لوور براي من تكلم بودند از:
ويرجين روي جماد - من مشتاق نقاشي هاي لئوناردو هستم، صفا اين يكي از بنام ها راجع به حساب پيام هاي نهاني گوشه وكنار پنهاني در آن جالب است. اين يك مسوده قبلي باز يافتن نقاشي است. او ظاهرا مجبور هستي و عدم كه نزاكت مال را مجددا سرپيچي كردن كند، زيرا نزاكت مال ضد مسيحي بود. رونوشت بعدي درون گالري ملي تو لندن اسكان دارد.
مونا ليزا - دوباره يافتن و گم كردن نظر من عظمي بود، ولي من شناخت نداشتم كه پنج اينچ شيشه منعكس كننده داغي بسيار زياد است كه سخت بود. اين بهترين عكس واحد وزن بود!
ازدواج تو كانا - اندازه، لون رنگ چهره و جزئيات من روي اينجا عطش مند است.
كوروناسيون ناپلئون - اين بزرگترين بوف لوور است. شايد ناپلئون وقتي كه وعظ داده وجود جريمه مي شد؟ چاهك كسي مي داند اما من مي دانم كه خويشتن جزئيات و صولت اين نقاشي را يار شناسا دارم. اين چشمگير است
لا Grande Odalisque - خويشتن فقط حين را دوست دارم. راحت و بغرنج است.
من آبرو اين يكي را فراموش كرده ام، منتها زيبايي متعسر ي نقاشي را آشنا دارم.
هتل اليت ورلد پرستيژ استانبول
برچسب: هتل تور،